نظر آیةالله جوادی آملی درباره تخت جمشید

 

آیت الله جوادی آملی اظهار داشت: جامعه‌ای که فاقد رشد عقلانی باشد هر کسی آن را به سمت و سویی خواهد کشاند.

به گزارش مهر آیت الله عبدالله جوادی آملی بعد از ظهر پنج‌شنبه در درس اخلاق خود در شرح خطبه‌ای از نهج البلاغه گفت: جامعه‌ای که رشد عقلانی نداشته باشد هر کسی او را به سمتی می‌کشاند، حتی اگر حضرت حجت(ع) امروز ظهور کنند این 7 میلیارد انسان را بر اساس عقل اداره می‌کنند.

آیت الله جوادی آملی در ادامه خاطر نشان کرد: تخت جمشید به جای آنکه موعظه باشد برای مردم که افرادی با آن قدرت همه چیزشان را از دست دادند، شده است میراث فرهنگی که نشان می‌دهد فلان سال فلان سنگ تراش اینجا چه کرده است.

وی ادامه داد: در این باره علی(ع) می‌فرماید همین خانه‌های ویران، نشان دهنده آن است که ما باید برویم و این دنیا معبر است نه مقر.

 

آیت الله جوادی آملی گفت: حضرت علی(ع) این توصیه‌ها را زمانی می‌کند که حاکم تمام خاورمیانه بوده است نه زمانی که خانه نشین بوده‌اند.

 

منبع : نسيم خراسان شمالي    19/01/1389






آقای هاشمی رفسنجانی دامت برکاته

آقای هاشمی رفسنجانی دامت برکاته خیلی آدم خوبی هست. اگر آقای هاشمی دامت برکاته نبود انقلاب به پیروزی و استقلال به سپاهان و سایپا به تراکتورسازی و ذوب آهن به صدر جدول لیگ برتر نمی رسید. خرمشهر را آقای هاشمی دامت برکاته آزاد کرد. در این فتنه هم آقای هاشمی دامت برکاته بود که خوب و دقیق همان مواضع خودشان دامت برکاته را در نمازجمعه مطرح کرد. ایشان دامت برکاته از همه به رهبر نزدیکتر هست و کنار رهبر می نشیند، هست. آقای هاشمی دامت برکاته همیشه مورد تایید امام، آقای خامنه ای، علما، مراجع، بیوت، پیامبران، امامان، امام زاده ها، امام زاده داوود، کیلومتر ۱۵ جاده چالوس، امام زاده هاشم، مختار، ابراهیم مالک اشتر، یامنصور امِت، باب الحوائج، صلحا، مقربین درگاه، خدا و حضرت عباس و خودشان دامت برکاته بوده هست. ایشان دامت برکاته بهترین فرزندان را برای انقلاب اسلامی تربیت کرده هست. فائزه گلی از گل های بهشت هست و در بهشت ویلا دارد که البته به نام آقای هاشمی دامت برکاته نیست و خیلی ساده و معمولی دامت برکاته هست. مهدی دامت برکاته و محسن دامت برکاته، فرزندان آقای هاشمی دامت برکاته خودشان در جبهه دامت برکاته بوده هست و چند بار دامت برکاته همراه با یاسر دامت برکاته به سه راه شهادت رسیده هست. مشایی هم خیلی خوب است یا هست. مشایی هم در جبهه بوده هست. آملی لاریجانی هم در جبهه بوده هست. مشایی به فکر رشد هنر و اعتلای نام ایران هست. عمار هست. منظور مشایی از مکتب ایران خوب و از آن لحاظ هست. قالیباف هم خیلی خوب هست. او ابوذر هست و در جبهه چند بار با فرشته های الهی به بهشت رفته هست. آملی لاریجانی خیلی خوب هست و خودشان هم معترض هست. در قوه قضائیه اصلا بی عدالتی نداریم و همه در برابر قانون مساوی هست. محسنی اژه ای خیلی خوب هست و خودش به این مسائل اعتراض دارد. جعفری دولت آبادی خیلی خوب هست. ایشان جانباز حادثه ۷ تیر و حوادث ۸ شهریور و ۱۹ دی و کربلای ۵ و خیبر و بدر و مشروطه و جنگ جهانی دوم و جنگهای صدر اسلام هست. آن مابقی هم که من نمی شناسم قضات خوبی هست. ما در قوه قضائیه قاضی بد نداریم. ما اصلا اختلاس نداریم که قوه قضائیه بخواهد با آن برخورد کند. آقای رحیمی خیلی خوب هست. محسن رفیق دوست مالک اشتر علی هست و راننده امام خمینی بوده هست. سران قوا خیلی خوب هست. با هم متحد هست. علی لاریجانی در فتنه سال ۸۸ خیلی خوب بوده هست. رئیس مجلس، برای ما مثل یوسف می ماند برای یعقوب. امام گفت مجلس در راس همه امور حتی ولایت فقیه هست. ما باید پشتیبان مجمع تشخیص باشیم تا انقلاب مخملی در هیچ کجای دنیا آسیبی نبیند. مردم به شدت از همه مسئولان درجه ۲ تا ۴ راضی هست. به جز آحاد مردم، توده های ملت هم از مجلس رضایت دارد. رهبر هم از دولت و مجلس و صدا و سیما و مجمع تشخیص و دستگاه قضایی و رسانه ملی و قوه مقننه و شبکه یک و قوه مجریه و قوای ۳ گانه و شبکه ۲ و قوه قضائیه و دستگاه قضایی خیلی راضی هستند. انتقاد از مسئولان مخالفت با قانون و شرع و رهبر و ملت و همه چیز هست. مسئولان درجه سوم نظام از مسئولان درجه دوم صدر اسلام بهتر هست. آملی لاریجانی مالک اشتر علی هست. آملی لاریجانی خیلی خوب هست و از آقای هاشمی شاهرودی خیلی بهتر هست. بلکه هم بالاتر هست. محسن رضایی سلمان فارسی هست. فائزه هاشمی خیلی خانم خوبی هست. فائزه خانم عفیف هست. دومین یا سومین مظلوم در این دنیا خانواده هاشمی دامت برکاته هست. همه خوب هست. صدا و سیما خیلی خوب هست. مترو خوب هست. محسن هاشمی بهتر هم می شود. او امیرکبیر هست. مهدی هاشمی فرد باتقوایی هست. قائم مقام فراهانی هست. آقای هاشمی دامت برکاته و خانواده ایشان دامت برکاته اصحاب صفه انقلاب هست. انقلاب و مردم به خانواده آقای هاشمی دامت برکاته بدهکار هست. ما نباید پشت مسئولان نظام صفحه بگذاریم. این کار درست نیست. بی بصیرتی هست. آقای عسگراولادی هم خیلی خوب هست. ایشان خود خود عمار هست. علی مطهری مقداد علی هست. کواکبیان میثم تمار هست. ضرغامی در صدا و سیما خیلی خوب عمل می کند، هست. وی هم عمار هست. رهبر خیلی از صدا و سیما راضی هستند. رسانه ملی الان از زمان صدر اسلام هم بهتر تصاویر را نشان می دهد. ما الان برفک نداریم. ناطق اما مالک نهج البلاغه علی هست و از خاتمی بالاتر هست. الان همه چیز خیلی خوب هست. ما باید وحدت را حفظ کنیم. وحدت خیلی خوب هست. آقای هاشمی دامت برکاته بسیار فرد ساده زیست و مردمی هست و مورد تایید امام هست. الان در کشور هیچ مشکلی وجود ندارد، هست. شرایط خیلی خوب هست. حسن روحانی خیلی خوب هست. حسن روحانی ذوالشهادتین هست. ایشان بهترین یار امام و رهبر و احمدی نژاد و سیدحسن نصرالله هست. چون که مسئولان کنار رهبر می نشینند پس آقای خامنه ای از ایشان راضی هستند و انتقاد از قوه قضائیه و صدا و سیما مخالفت با رهبری هست. بی بصیرتی هست. کسانی که صدا و سیما و قوه قضائیه را نقد می کنند، ضد ولایت فقیه هست. این کار هم بی بصیرتی هست. مادر بزرگ محمد هم خیلی خوب هست. اقدس خانم هم خوب هست. همه خوب هست.

 

 

منبع : وبلاگ قطعه 26






خاتمی هیچ نسبتی با طالقانی ندارد

جز رنگ عمامه، خاتمی هیچ نسبتی با طالقانی ندارد. طالقانی را ولی فقیه وقت، “ابوذر زمان” نام نهاد اما ما در “۹ دی” ملت خمینی بر دشمن علی، یکی هم بر خاتمی لعنت فرستاد و یوم الله ۹ دی با همه شعارهایش محبوب ولی فقیه زمان ماست. اگر طالقانی ابوذر زمان خویش بود، خاتمی ابوزری است که تو اگر “ز” را با “کسره” بخوانی، به مراد نویسنده نزدیک تری. هر چند که خاتمی به شدت اهل “زَر” هم هست و به پنجره جیب گشاد “ملک عبدالله” دخیل بسته. اینکه خاتمی خود را ادامه طالقانی و ابوذر زمان را مراد خویش می داند، حرف مفت است و حرف مفت یعنی زِر. خاتمی این سالها اینقدر زر زده که اگر جایزه پولیتزر را به او دادند، بهت نباید کرد. فرق هاست میان طالقانی و خاتمی. خاتمی را ولی فقیه زمان، سران فتنه می خواند و طالقانی را ولی فقیه زمان، ابوذر. این، یکی. طالقانی به فکر جذب حداکثری بود و تا آنجا که می شد مدارا می کرد بلکه برگردند به راه درست، آنان که ریب می زنند. خاتمی اما خود جذب آرا و عقاید جورج سوروس شده. طالقانی به فکر جذب مخالف به اسلام بود و خاتمی اما با همین بهانه ها خود جذب معاندین شده است. این ۲ تا. خاتمی در سر سودای جامعه مدنی می پروراند که ریشه در “ایسم” دارد، اما طالقانی در مقدمه-پاورقی مطول “تنبیه الامه” علامه نائینی، که با حجم کتاب برابری می کند، ولایت در عصر غیبت را از آن فقیه جامع الشرایط و مبسوط الید می داند. این بود اگر واقعا اعتقاد خاتمی، پس چیست فتنه او در سال ۸۸ تا امروز؟! طالقانی به حکومت ولایت فقیه می اندیشید و خاتمی اگر بتواند بدش نمی آید به جای جمهوری اسلامی، جمهوری ایرانی حکومت کند در این مملکت. جمهوری ایرانی یعنی جمهوری اسلامی، منهای ولایت فقیه و این ترجمه دقیق شعار “مرگ بر اصل ولایت فقیه” است. شد ۳ تا و در همین ذیل، مرحوم طالقانی تفسیر قرآنی(پرتویی از قرآن) دارد که در جلد یک آن در شرح آیه ۱۲۸ سوره مبارکه بقره به اصل ولایت فقیه تصریح روشن دارد. طالقانی معتقد بود تا زمانی که ممکن است، علی رغم اختلاف عقیده ها و تفاوت سلیقه ها، حفظ کنیم آنان که غیر از ما فکر می کنند. خاتمی اما با همین دستاویز، از کلمه حق طالقانی، اراده باطل می کند و قصد دارد هزینه جذب گرگ، دفع گوسفند باشد. نقشه جرج سوروس عملیاتی شود، و به جای آن اوامر رهبر بر زمین بماند. خاتمی در مقام عمل تفسیر غلط دارد از طالقانی که مرد “رحماء بینهم” بود. رحمت خاتمی، عجبا که به جای “بینهم” شامل “غیرهم” می شود؛ شامل کفار! طالقانی “اشداء علی الکفار و رحماء بینهم” بود و خاتمی “اشداء علی الولایت فقیه و رحماء الایالت آمریکا” ست. اگر انقلاب مخملی، کاریکاتوری از انقلاب اسلامی است، خاتمی -با عرض معذرت- کاریکاتوری از مرحوم طالقانی است. خاتمی نماد اهانت به روحانیت است و اگر بازداشت او به مصلحت نیست، حتما باید وی را خلع لباس کرد. طالقانی دغدغه های نکویی داشت. بر این باور بود که اگر “منافقین مسلح بعد از این” را حتی المقدور جذب کنیم، افزوده ایم بر شعاع هوادران انقلاب اسلامی. این کجا و اینکه خاتمی کرد، کجا؟ خاتمی هنوز از موسوی و کروبی حمایت می کند که هواداران شان روز ۲۵ بهمن با سلاح گرم، چند نفری را کشتند. طالقانی اما وقتی که دید عده ای هدایت بشو نیستند، راه خود را از منافقین جدا کرد. خاتمی دقیقا بر عکس آن مرحوم، راه خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده است. اگر طالقانی در “مسجد هدایت” به فکر جذب دگراندیشان بود، اما خاتمی در “مسجد ضرار” به منافقین و سلطنت طلبان و همجنس بازان و آمریکا و اسرائیل جذب شده است. جز رنگ عمامه، چه شباهت است میان خاتمی و طالقانی؟! در روزگاری که این، حال و روز آقازاده های اهل خرید است، ولی از آیت الله طالقانی فرزندی نیک به نام “مهدی” باقی مانده، تا پسر کو نشان داشته باشد از پدر. اتفاقا از فضل پدر است که آقامهدی طالقانی، ریش نمی گذارد، اما ریشه در ابوذر زمان دارد. خوب یادش هست مهدی طالقانی ۵ مرداد ۵۸ را. اول بار که نمازجمعه ایراد شد و امام جماعت، حضرت طالقانی بود. همان خطبه را اگر گوش دهی، می فهمی فاصله طالقانی را با خاتمی. امام جمعه در خطبه نماز می گفت: “یا همه با هم می میریم و یا استعمار را در همه جای دنیا دفن خواهیم کرد”. این جمله کجا و خاتمی کجا؟! در همان خطبه گمانم بود که مرحوم طالقانی گفت: “من و امام اگر لازم باشد پشت تانک می نشینیم و می رویم جنگ”. این جمله کجا و خاتمی کجا؟! پول گرفتن از بیگانگان چه نسبتی دارد با مدارا و مروت؟! فتنه علیه ولایت فقیه کجا و سعی در حفظ نیروهای مختلف العقاید کجا؟! گمانم خاتمی می خواهد شبیخون بزند به بلندای آفتاب شهر زیبای طالقان. خاتمی می خواهد با برخی بهانه های خنده دار، ما خیال کنیم، ابوزر زمان ما همان ابوذر زمان خمینی است. هیهات! مهمترین مدعی خاتمی، طالقانی است، چرا که با این نعل وارونه دارد آبروی هرگونه محبت و مدارا را می برد. بیم است آنان که “مصلح” اند، خاتمی آبرو ببرد از هر آنچه صلح و صفاست. رفتن در آغوش غرب، کجا و به فکر اصلاح دیگران بودن، کجا؟!

 

 ***

طالقانی را به دلیلی من مضاعف از شهیدان بهشتی و مطهری دوست دارم. آن دلیل این است: هر وقت “آقا” می خواهد خاطره نقل کند از آن مفسر قرآن، انگار که سرور در چهره شان می بینی. انگار که طالقانی برای رهبر حکیم یادآور بهترین روزگار و مصفاترین خاطرات است. نکته ای است اینجا که طالقانی و “آقا” و شهید بهشتی درباره دکتر شریعتی نظرشان شبیه هم است. منصفانه تر است. این مجال، جای ورود به نگاه مطهری به معلم شهید انقلاب نیست و الا در این باب حرفها داشتم؛ یکی هم اینکه چیست معنای دقیق این عبارت امام، که؛ “من بلااستثناء آثار شهید مطهری را قبول دارم؟”

 

***

۲ کتاب از “مرکز اسناد انقلاب اسلامی” درباره طالقانی چاپ شده که خوب و خواندنی و مختصر است و مفید. یکی “زندگی و مبارزات آیت الله طالقانی” است نوشته “حشمت الله عزیزی” و دیگری که “جلیل امجدی” آن را نوشته این است عنوانش “تاریخ شفاهی مسجد هدایت”. هر ۲ کتاب را بگیرید و بخوانید.

 

 ***

چه مظلوم است طالقانی میان ما. این در حالی است که ابوذر زمان خمینی بود و یادش خامنه ای را به وجد می اندازد. خواستم بنویسم “علی باشی و عمار نداشته باشی، لاجرم باید دل به ابوذر زمان محمد خوش کنی” که دیدم تلخ تمام می شود این نوشته. مگر در ۹ دی، علی از ابوذر و مقداد و مالک و عمار سان ندیدند؟! القصه در روزگاری که همه برای عمار، “شیعه علی” شده اند، در زمانه ای که به خاطر اشتباه فلانی، گناه اصحاب جمل و صفین و نهروان فراموش شده، در دوره ای که صاحب نامه سرگشاده هم می خواهد به ما درس ولایت پذیری یاد دهد، در عصری که باید گفت “بمیرم برای مظلومیت فائزه”، در شرایط حساس کنونی، که معاویه هم بر فرق افسر جنگ نرم، از علی، چماق ساخته و عمروعاص دارد به عمار درس اخلاق و صداقت می دهد، در این امروزه روز که نهی از منکر دوست، پررنگتر از جهاد با دشمن شده، و آنان که زبان شان جلوی دشمن لال بود، حالا ناطق قرآن و اخلاق و ادب و ولایت پذیری شده اند، در تاریخی که به جرم یک اشتباه، یک گناه، باید حد شرعی بخوری، اما به جرم صد گناه، نه، به جرم اهانت به حضرت ماه، نه، به جرم گره زدن آه علی به “این عمار؟”، نه، باید گفت: اگر “آقا” همان اول فتنه این همه مدعی عمار داشت، “این عمار” نمی گفت و باید گفت: “این ابوذر؟” ابوزر و ابوتزویر و ابوزور، سران فتنه و راس فتنه خوب، عمار، بد، بد، بد! آهای طالقانی! بیا و ما را هم “جذب حداکثری” کن. من دلم برای “رحماء بینهم” تنگ شده است. نمی بینی که این بار، نهج البلاغه را بالای نیزه برده اند تا اول عمار تنها بماند و بعد هم علی؟! بیا ابوذر. عایشه جذب شد. اینک نوبت فاطمه است. فائزه جذب شد. اینک نوبت سعید تاجیک است. “مرگ بر اصل ولایت فقیه” جذب شد اینک

اینک نوبت این شعار است: “این ابوذر؟”

 

منبع : وبلاگ قطعه 26






نامزدهاي دريافت جايزه اسكار فتنه - 2

 

 

 

 

 

 

 

 






نامزدهاي دريافت جايزه اسكار فتنه -1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 






كدام ديكتاتور ترند؟

 

 

 

 






موسوي كروبي خوينيها هاشمي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 






اكبر شاه رفت

ديروز

 

 

شاه رفت

 

امروز

 

اكبر شاه رفت






گريه هاشمي

لعن علي عدوك يا علي

هاشمي و موسوي و كروبي






چــــه انتظــــار عجیبـی

 

کجاســـــت منتـــظر تــــو

 

چــــه انتظــــار عجیبـی

 

تـــــو بین منتــــظران هم

 

عزیــز من چه غریبـــی!

 

عـــجیب تر که چه آســـان نبودنت شده عـــادت

 

چــه کــــودکـــانه ســـپردیم دل به بازی قسمت

 

چه بی خیال نشستيم

 

نه کوششی نه وفایی

 

فقـــط نشستیم و گفتیم

 

خــــــــدا کند که بیایی






گزارش تخلف
بعدی